اومدن ِبهار هم نتونست قلب سرد ِ منو گرم کنه ..دوست داشتن برام ، واژه ای بی معناست ... دوست داشتن آدمها رو تو بحران ها محک بزن ...اونوقت اغلب ِ آدمها از چشمت می افتند ..الان وقتی کسی میگه دوستت دارم ، بهت زده نگاش می کنم ...تو دلم میگم نمی دونی من دیگه نمی تونم کسی رو دوست داشته باشم .نمی دونی تو بحران ها حرفها و رفتارهاتون ، با احساسم چه ها کرد ؟!نمی دونی از همه طرف تو قلبم خنجر فرو رفته ... جاش زخمه و درد می کنه ..بکی با کلام ، یکی با رفتار و عملش !با خوم زمزمه می کنم ، دوست داشتن بسیار عمیق و پر معناست ، وقتی از خودتون مطمین نیستید خرابش نکنید ...دیگه حوصله ندارم برای کسی توضیح بدم ، بزار هر کس هرچی می خواد بگه... دیگه مهم نیست کی چی میگه !من اهمیتی به توجه و ادعاها نمی دم .حرفها به گوشم نرسیده پوچ می شن . رفتارهای جنتلمن مابانه یه پوشش برای جلب توجه افرادی که بازیچه ای بیش نیستندبازیچه هایی که وقتی حوصلشون سر رفت به بدترین شکل ممکن طرد میشن..۹۹/۹۹٪ آدمها پوچ شدن در نظرم ....باورم شکست !حس بدی دارم . سادگی و حماقت رو با هم داشتم ... تلفیق بدیه !حالا قلبم درد می کنه از حقارتی که کشیدم .احساسم پر از اشک هاییه که نتونستن ببارند!!چون حتی حسی برای گریستن هم نیست ! + نوشته شده در شنبه پنجم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 14:12 توسط رها | مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 17:52